قصه واقعی عارفان:دیشب سه مرتبه امام حسین(ع)به دیدنش آمدندوفرمودندعذاب را...
حاج محمدعلی یزدی که وی رابه وثاقت وامانت وفضل می ستودند،نقل می کندکه ایشان شبهادرمقبره ای خارج ازشهریزدکه جماعتی ازصلحاءونیکان نیزدرآن مدفونندبه سرمی برد،درهمسایگی حاج محمدعلی یزدی مروگمرکچی زندگی میکرد.
مردگمرکچی درگذشت وپس ازیک ماه ازمرگ وی،حاج محمدعلی اورادرعالم رویامی بیندکه درکمال خوشی ونعمت بسرمیبرد.
پس نزداومی رودومیگوید:من ازآغازوانجام ودرون وبیرون توباخبرم،توکسی نبودی که درونت خوب باشدوبه کارهای نیک مشغول بوده باشی !
مردگمرکچی می گوید:آری!چنین است که گفتی،من ازلحظه مرگ تادیروزدرسخت ترین عذاب بودم،اماروزقبل همسراستاداشرف آهنگرازدنیارفت ودراینجابه خاکش سپردند-اشاره به پنجاه قدمی قبرخودش کردوگفت:دیشب سه مرتبه امام حسین(ع)به دیدنش آمدند.
بارسوم فرمودند:عذاب راازاین مقبره بردارید،لذامن هم درنعمت وآسایش قرارگرفتم.
حاج محمدعلی یزدی می گوید:من متحیرانه ازخواب برخاستم،واستاداشرف آهنگررانمی شناختم ومحله ی اورانمی دانستم.
پس به بازارآهنگرهارفتم،وبه جستجوی حال اوبرآمدم تااستاداشرف راپیداکردم،وپرسیدم آیاتوهمسری داشته ای که به تازگی درگذشته باشد؟!
گفت:آری!دیروزدرگذشت ودرفلان موضع-وهمان مکان رااسم برد-دفنش کردم.
گفتم:اوبه زیارت سیدالشهدا(ع)رفته بود؟
گفت:نه،گفتم:ذکرمصائب آن حضرت رامیکرد؟گفت:نه.
گفتم:مجلس عزای آن حضرت رابپامیگرد؟گفت:نه.
آنگاه ازمن پرسیددنبال چه مطلبی هستی؟
پس من خوابم رابرای اونقل کردم.
آنگاه جواب دادکه همسرمن دراواخرعمرش دائم زیارت عاشورامی خواند!
منبع:کتاب ذکرهای آسمانی،ص195نویسنده:حمزه کریم خانی